زنده بادا زندگی

ساخت وبلاگ
خدایا: "چگونه زیستن" را تو به من بیاموز، "چگونه مردن" را خود خواهم آموخت.  "دکتر شریعتی"

"قراره با خدا زندگی کنیم نه بمیریم"

با بیان دو جمله بالا، میخوام حس و دریافت جدیدی که امروز داشتم بگم.

باور غلطی در ما یا لاقل در من بود که هر وقت یاد مرگ می افتیم یاد خدا در دلمون زنده میشه.
چرا یاد خدا با غم ها و سختیهامون همسایه س؟

مگه توو شادیها خدا نیست؟
مگه خدا از شادی بدش می یاد؟
مگه خدا عقده ی اینو داره که ما رو غمگین و ناراحت ببینه؟

امروز داشتم چتهای قدیمیه خودمو با دوست فرزانه ای ، میخوندم.

یه جا گفته بود: اگه ... من با ذوق و خنده می رم و از گناهم توبه میکنم.

گناه و توبه و ذوق و خنده؟
مگه میشه؟
این ترکیب به نظرم عجیب و بسیار متناقض اومد.
ولی در انتخاب حساب شده ی ترکیب این کلمات از طرف اون دوست یا بهتر بگم استاد، هیچ شکی ندارم.

توو پست قبلی گفتم که چند وقتی در مشهد خواهم بود.
راستش قصد اصلیم ، توبه س.
توبه از یک عمر راه به خطا رفته و برداشتهای غلط از دین، خود و دیگران.
معمولا حال توبه با اشک و آه و ناله همراهه.
به لطف خداوند، حال و هوای حرم امام رضا، در حال شستشوی دل و زلال کردنشه و در حال پاک کردنه  چشمها، تا نگاه تازه ای به خودم و زندگی داشته باشم.

اما امروز جمله ی استادم، که ترکیب جالب و زیبایی از گناه و توبه و ذوق و خنده رو طرح کرده بود ، منو به فکر واداشت و دست به قلمم کرد.

از امروز احساس خوب و شادی دارم.
یه جور امیدواری.
انگار وارد مرحله جدید از توبه م شدم.

البته اشک در پیشگاه الهی، زیباییها و نشاط و شادی خودشو داره.
اما احساس میکنم بار غمم کم شده.

در مورد حسم تعمق نمیکنم فقط سعی میکنم همونجوری که هست، ببینمش و درکش کنم.

خب توبه میکنیم که چی بشه؟
فرض زیبا اینکه، توبه پذیرفته شد.
بعدش باید چیکار کرد؟

زندگی که ادامه داره، منم که زنده هستم و این یعنی فرصت.
از اشتباهات و گناهانم توبه کردم و حالا هنوز زنده هستم.
این یعنی زمان اصلاح و حرکت و فرصت جبران.
هم جبران اشتباهات مربوط به گذشته و هم خلق فرصتهای درست و خوب جدید در آینده.

توبه واقعا باید به امید و حرکت و نشاط منجر بشه.
نه اینکه در حسرت و خمودی و افسردگی ، ترمز زندگی رو بکشه.

خب فکرامو کردم، پشیمونیهامو کشیدم، اشکهامو ریختم و ناله ها کردم.
و خداوند با لطف و کرمش هنوز به من فرصت زندگی داده.
باید ثابت کنم که واقعا پشیمونم، اما چطور؟
با استفاده از فرصتهای جدیدم در زندگی.

با :
زیبا و زیباتر کردنه زندگی برای خودم.
و حتما هر زندگی زیبا، اثرات زیبایی بر زندگی اطرافیان خواهد داشت.

و این یعنی امید، نشاط، شادی و کلی حس خوب و قشنگ.

امکان نداره انسان مدام در اشک و آه و ناله باشه و بتونه زندگی کنه و خوب و زیبا زندگی کنه.

به قول خواجه شیراز:
" کی شعر تر انگیزد، خاطر که حزین باشد "

پس بساط درد و رنج و آه و ناله و گلایه و دلخوری و رنج و پشیمونی رو برمیچینم و با
 امید و لبخند و مهر و پاکی و عزم و اراده و توکل توشه ای زیبا می سازم برای ادامه ی زندگی.

                  " زنده بادا زندگی "

مرگ هم هر وقت اومد، خوش اومد.
زمانی میتونیم خوب و کامل بمیریم که خوب و کامل زندگی کرده باشیم.
وگرنه در مرگ، که گریزی از اون نیست، چشممون هنوز بدنبال زندگیه و مرگ با نگاهی حسرت بار، بسیار سخت و رنج آوره.

پس:

                    زنده بادا زندگی

                    زنده بادا زندگی   

پند خواجه شیراز...
ما را در سایت پند خواجه شیراز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : frameshdavoodie بازدید : 234 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 11:04